بهتر است که در تمام بازار های مالی، تجزیه و تحلیل شاخص های اقتصادی انجام پذیرد، حتی برای افرادی که استراتژی آن ها نیازی به این موارد ندارد. دلایل این حرف خود را در اینجا برای شما شرح می دهم:
- طبقه بندی شاخص ها که با توجه به اهمیت آنها انجام می شود، پیشبینی جهت حرکت قیمت را برای ما امکان پذیر می سازد؛ پیشبینی یک جهش قیمتی پس از انتشار خبر یک شاخص، می تواند بازار را تا 200 پوینت در عرض چند ساعت حرکت دهد.
- پیشینه ی اخبار، تاثیر مستقیمی در تحرکات قیمت داشته و اغلب با نتایج تحلیل تکنیکال مغایرت دارد. چنین اختلافی می تواند ضرر هایی ایجاد کند که می توانستیم از آن جلوگیری کنیم.
- درک فرایند های اقتصادی به ما اجازه می دهد بازار را بهتر درک کنیم.
- باید در نظر داشت، معامله گرانی که به شاخص های اقتصادی واکنش نشان می دهند، اطلاعات ثانویه را تحلیل می کنند. این اطلاعات توسط شرکت های خبری به آنها داده شده است، که آنها نیز این اطلاعات را از آژانس هایی که به طور اختصاصی شاخص های اصلی را ارزیابی می کنند دریافت کرده اند. ممکن است بازار همیشه بعد از انتشار چنین خبر هایی جهت خود را تغییر ندهد ولی همیشه بعد از انتشار این گزارش ها پر تحرک تر می شود.
شاخص های زیر بیشترین تاثیر را در بازار می گذارند:
- شاخص های عمومی عملکرد اقتصاد کشور. (که شامل شاخص تولید ناخالص داخلی (GDP) و درآمد ناخالص ملی (GNI)، شاخص قیمت تولید کننده و شاخص قیمت مصرف کننده، سطح تورم، نرخ بهره و مازاد صاداراتی می شود)؛
- شاخص اشتغال (نرخ بیکاری، مطالبات افراد بیکار (jobless claims) )؛
- شاخص میزان تولیدات صنعتی (که عبارت اند از: شاخص فعالیت تجاری، شاخص تولیدات صنعتی، اشتغال غیر کشاورزی، میزان ساخت مسکن، حجم سفارشات کالا)
مهم ترین شاخص، تولید ناخالص داخلی می باشد. بقیه شاخص ها دیدگاهی از مشکلاتی ارائه می دهند که می توانند بر روی میزان تولید تاثیر گذار باشند، یعنی در حقیقت تمام شاخص ها برای نشان دادن وضعیت GDP و GDP برای نشان دادن وضعیت تولید کشور ساخته شده اند. گزارش تولید ناخالص داخلی هر سه ماه یک بار، منتشر می شود و پیشبینی مقدار پویایی آن به صورت ماهانه انجام می شود.
شاخص تولید ناخالص داخلی، به کلیه محصولاتی که توسط مردم و شرکتهای یک کشور در یک بازه زمانی مشخص تولید می شوند، گفته می شود. یکی از معروف ترین روشهای محاسبه تولید ناخالص داخلی، محاسبه ی میزان مصرف می باشد. طبق این اصل، نرخ تولید ناخالص داخلی مجموع، هزینه های مصرف شخصی، مخارج دولتی، سرمایه گذاری و صادرات خالص (تفاوت میزان صادرات و واردات) می باشد. زمانی که هزینه های دولت افزایش می یابد، نرخ ارز به راحتی کاهش می یابد. این امر به این دلیل است که چنین هزینه هایی معمولا شامل مخارج مربوط به مسائل نظامی هستند که باعث بی ثباتی کشور می شوند.
گاهی اوقات شاخص درآمد ملی مهم تر از تولید ناخالص داخلی در نظر گرفته می شود ولی این شاخص میزان تولیدات یک کشور را تنها توسط ساکنین یک کشور تعیین می کند. مقایسه تولید ناخالص داخلی و GNI نشان می دهد که چه کسی بیشتر درامد دارد، آیا ساکنین خارج از کشور درامد بیشتری دارند یا افرادی که شرکت آنها در داخل کشور کار می کند.
سطح تورم و به همین ترتیب میزان کاهش ارزش پول ملی توسط شاخص های مختلفی مانند شاخص قیمت مصرف کننده یا همانCPI ، شاخص قیمت تولید یعنی PPI و نرخ تورم قابل سنجش می باشند.
CPI نشان دهنده قیمت تمام شده کالا های ضروری می باشد. شاخص قیمت تولید بر خلاف CPI، شامل سود خرده فروشی و یا قیمت اجناسی که واردات شده اند، نمی باشد. این شاخص هر ماه قیمت محصولات نیمه تمام، قطعات و محصولات نهایی را مشخص می کند.
نرخ بهره که توسط بانک مرکزی تعیین می شود، نشانگر وضعیت اقتصادی یک کشور می باشد.
اگر رشد تورم با افزایش نرخ بهره همراه باشد، اقتصاد کشور با مشکلات کوتاه و بلند مدت بسیاری رو به رو می شود که فشار بازار هم نمی تواند آنها را برطرف کند. از دیدگاه سرمایه گذاران، افزایش نرخ بهره باعث افزایش نرخ ارز و کاهش آن باعث کاهش ارزش پول ملی یک کشور می شود.
تراز تجاری، کالا های خارجی وارد شده را نسبت به کالاهای صادر شده، نشان می دهد.
اگر صاردات یک کشور از واردات آن فراتر رود، ارز ملی آن کشور قوی تر می شود و برعکس. پویایی را می توان بر اساس مازاد صادرات سنجید. گاها از تحرکات قیمت واردات و صادرات و کسری حساب جاری برای انجام تجزیه و تحلیل ها استفاده می شود.
شاخص های اشتغال
زمانی که اقتصاد یک کشور را بررسی می کنیم باید تعداد مطالبات افراد بیکار و نرخ کل بیکاری کشور را نیز در نظر بگیریم. اگرچه شاخص ها تاخیر می کنند ولی به ما اجازه می دهند تا اقتصاد را بهتر بشناسیم. نرخ بیکاری نسبت تعداد افراد بیکار به افراد شاغل در یک کشور را نشان می دهد. این آمار فقط شامل افرادی می شود که به یافتن شغل علاقه دارند البته باید تعداد دانش آموزان و افرادی که به کل کار نمی کنند و غیره را از این آمار کم کرد. انتشار آمار مطالبات بیکاری امکان ارزیابی سریع نرخ شاخص اشتغال را فراهم می کند. باید در نظر داشته باشیم که این شاخص در معرض نوسانات فصلی قرار دارد، به همین دلیل بیشتر به عنوان اطلاعات مرجع مورد استفاده قرار می گیرد و نوسانات شدیدی در بازار ایجاد نمی کند.
بهترین و شناخته شده ترین شاخصی که پایه بعضی از استراتژی های معاملاتی بر اساس اخبار می باشد، گزارش اشتغال غیر کشاورزی می باشد. این عدد تعداد افراد شاغل در بخش غیر زراعی کشور را نشان می دهد.
این شاخص بیش از سه چهارم کل آمار شاغلین کشور آمریکا را در بر دارد اما تعداد افرادی که در بخش های کشاورزی و ساختار های دولتی و خانوار های خصوصی و مراکز غیر انتفاعی مشغول به کار می باشند در این شاخص تاثیری ندارند. نتایج رشد این شاخص به دلیل رشد اشتغال با افزایش درامد جامعه همراه می شود. این عامل به نوبه خود باعث افزایش مخارج مصرف کننده شده و باعث افزایش نرخ تولید ناخالص داخلی می شود.
شاخص های تولید صنعتی
پایه اقتصاد هر کشور بخش صنعتی آن می باشد. برای ارزیابی این قسمت از داده های عینی ( PPI- شاخص تولید صنعتی) و نظر سنجی بر اساس تاریخ ( PMI- شاخص فعالیت های تجاری غیر تولیدی یا همان شاخص مدیران خرید) استفاده می شود.
شاخص تولید صنعتی نشان دهنده، کل تولید بخش های صنعتی می باشد.
این شاخص اغلب به عنوان شاخص پیشرو، برای GDPمی باشد؛ و از آن برای پیشبینی تحرکات GDP استفاده می شود.
شاخص فعالیت های تجاری غیر تولیدی بر اساس نظرسنجی از مدیران خرید و عرضه انجام می شود که این مدیران به سوالتی از قبیل : سفارشات جدید دریافتی، سطوح اشتغال زایی، میزان عرضه مواد و سهام، جواب می دهند. این پاسخ ها می توانند به صورت “بهتر”، “تغییر نکرده “ و “بدتر” ارائه شوند. مجموعه پاسخ ها در مقیاس 0 تا 100 تفسیر می شوند. تحرک مثبت این شاخص نسبت به دوره های گذشته توسط بازار، مثبت طلقی شده و کاهش این شاخص باعث کاهش ارزش ارز آن کشور می شود.
شاخص های تولید صنعتی می توانند به طور غیر مستقیم عواملی مانند پویایی فروش خرده فروشی، حجم ساخت و ساز جدید مسکن و سفارشات کالاهای بادوام را نشان دهند.
تفسیر هر سه شاخص یکسان می باشد، هرچقدر مصرف کنندگان پول بیشتری برای خرج کردن داشته باشند، مخارج آن ها بیشتر خواهد شد. علاوه بر این، رشد هزینه ها به این معنی است که خریداران چشم انداز توسعه را مثبت ارزیابی می کنند و انتظار دارند که وضعیت مالی آنها در آینده بهبود پیدا کند.