معامله گری با فرکانس بالا (HFT) چیست؟

احتمالاً بیشتر شما اصطلاح معامله گری با فرکانس بالا (High Frequency Trading – HFT)‌ را شنیده‌اید، که در ۱۰ سال گذشته، به‌لطف عواملی نظیر پیشرفت تکنولوژی، ‌محبوبیت بسیاری بدست آورده است. در این مقاله می‌خواهیم در مورد ماهیت HFT، تاریخچه آن، مراحل توسعه، قواعد و نقشی که در بازار های مالی جهانی بازی می‌کند، بپردازیم. همچنین انواع استراتژی‌های معاملاتی مبتنی بر HFT و چشم‌انداز آن را تشریح می‌کنیم.

ظهور HFT

برای درک بهتر وقایعی که موجب به وجود آمدن HFT شدند، باید ابتدا بدانیم که قبل از معرفی و شکوفایی تکنولوژی کامپیوتر در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی، معاملات چگونه انجام شده است. به صورت خلاصه معاملات اینگونه انجام می‌شدند:

  1. مدیران فروش بروکر‌ها، سهام شرکت‌ها را به صورت تلفنی به مشتری‌ها می‌فروختند.
  2. اگر مشتری با خرید آن سهام موافقت می‌کرد، دستور خرید را به صورت تلفنی به مدیر فروش اعلام می‌کرد، اما سر و صدای تالار معاملات و گاهی ایرادات پلتفرم معاملاتی، مانع اجرای درست معاملات می‌شد، دردسری که برای هر دو طرف معامله بود و هزینه اضافی ایجاد شده، اولین دلیل برای گسترش تکنولوژی در این زمینه شد.
  3. یک بروکر می‌توانست معامله را در قیمت لحظه‌ای اعمال کند یا صبر کند و وقتی حجم بالاتری از سفارشات وجود داشت معامله را اجرا کند و این یکی دیگر از مشکلات بود، زیرا همواره قیمتی که معامله‌گر خرد برای سهام می‌پرداخت، بدتر از قیمت یک مشتری بزرگ بود.
  4. متخصصان، معامله را پردازش می‌کردند و معاملات را در ازای دریافت مبلغی می‌بستند و گاهی دستکاری‌هایی در قیمت اجرای معامله، به هزینه‌های مشتری می‌افزود.
  5. بروکر معامله‌گر را از اجرای معامله آگاه می‌کرد و هزینه معامله از حساب وی کسر می‌شد.

اکنون رابطه‌ی بروکر و مشتری به صورت زیر تغییر کرده‌است:

  1. مشتری شرایط بازار را آنالیز می‌کند و دستور انجام معامله را به صورت شرطی (Pending Order) و یا لحظه‌ای (Market Order) از طریق شبکه اینترنت ارسال می‌کند و در همان لحظه معامله در سرور بروکر ثبت می‌شود.
  2. معامله به صورت خودکار در پلتفرم معاملاتی بروکر مربوطه اجرا می‌شود.
  3. بروکر به صورت خودکار تأییدیه انجام معامله را برای مشتری می‌فرستد و کمیسیون ناچیزی را برای انجام معامله دریافت می‌کند.

به طور خلاصه دلیل اصلی توسعه تکنولوژی در معاملات، هزینه بسیار زیاد تراکنش‌ها در حالت سنتی، ‌امنیت پایین و امکان بالای خطا به دلیل واردکردن دستی معاملات بود. به‌علاوه، بیشتر معامله‌گران، تنها به شهود و تجربه خودشان تکیه می‌کنند و درگیر پیچیدگی‌های محاسباتی تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال نمی‌شوند. معامله‌گران با کامپیوترهای با توان بالا یا پایین خود، اکنون می‌توانند به رقیبی برای کمپانی‌های مالی بزرگ تبدیل شوند و دیگر مسئله کمیسیون بروکرها که تا ۳۰ یا ۴۰ سال پیش صد‌ها برابر امروز بود، مطرح نیست.

چه کسی اولین بار HFT را به وجود آورد؟

در سال ۱۹۸۹ یک ریاضی‌دان به نام استیو سوانسون و یک پروفسور آمار به نام جیم هاوکز از کالج چارلستون، شرکت AUTOMATED TRADING DESK را بنیان‌گذاری کردند. آن‌ها با این ایده که شاید بتوان با تخمین‌زدن حرکت‌های آینده بازار سهام توسط فرمول دیوید ویتکامب، مدرس اقتصاد دانشگاه راجرز کسب سود کرد، شروع به برنامه‌نویسی الگوریتم‌ها کردند. طبق گفته‌ی اعضای این شرکت، قیمت‌های لحظه‌ای از طریق ماهواره دریافت می‌شد و بر اساس پیش‌بینی قیمت در ۳۰ یا ۶۰ ثانیه‌ی آینده، به‌طور خودکار خرید یا فروش انجام‌ می‌شد. این سیستم، دروازه مسیریابی سفارش کارگزار (brokered order routing gateway – BORG) نامیده شد.

این سیستم نه تنها اطلاعاتی در مورد جذاب‌ترین قیمت‌ها منتشر می‌کرد، بلکه کل معامله را در کسری از ثانیه انجام می‌داد که تا آن زمان پدیده‌ای بی‌سابقه به حساب می‌آمد. میانگین سود این شرکت در هر سهم کمتر از یک سنت بود، اما گردش مالی صد‌ها میلیون دلار در روز بود. شرکت در سال ۲۰۰۶ هر روز بین ۷۰۰ تا ۸۰۰ میلیون دلار گردش مالی داشت و به تنهایی ۹ درصد کل حجم معاملات ایالات متحده‌ آمریکا در این شرکت انجام می‌شد. در این زمان شرکت‌های رقیبی چون GETCO و KNIGHT CAPITAL GROUP  پدید آمدند.

HFT چیست؟

HFT شکلی از معاملات الگوریتمی است که بر اساس فرمول‌ها و محاسبات سنگین طراحی شده و با کمک تکنولوژی‌های پیشرفته کامپیوتری اجرا می‌شود. بعد از راه‌اندازی این الگوریتم، دیگر امکان اصلاح عملکرد آن وجود ندارد (حداقل تا زمانی که به سودآوری خود ادامه دهد) و این تفاوت اساسی آن با معاملات با فرکانس پایین (low-frequency trading) و یا به عبارت دیگر، معاملات طولانی مدت‌تر است که به راحتی توسط معامله‌گر قابل اصلاح هستند. بنابراین اگر الگوهای معاملات بورسی تغییر کند یا رقبای جدیدی برای این شرکت‌ها پیدا شود و یا قوانین معاملاتی تغییر کنند، کل پایگاه داده که بوجود آمده می‌تواند بدون هیچ سودی از کار بیفتد.

معامله‌گران HFT اغلب برای اینکه با انجام این نوع معاملات باعث آشفتگی بازار می‌شوند، مورد سرزنش قرار می‌گیرند. در واقع تنها این نوع معاملات هستند که می‌توانند این آشفتگی و بی نظمی را بوجود آورند. HFT اغلب با معاملات الکترونیکی ترکیب می‌شود. برای این که به ماهیت HFT پی‌ببریم و تفاوت‌های آن را بررسی کنیم، نیاز است برخی از جزئیات مرتبط با این نوع معاملات ذکر شوند.

معامله الگوریتمی یا سیستماتیک، یک نام عمومی برای پروسه استفاده از الگوریتم‌های ریاضی برنامه‌نویسی شده برای معاملات خودکار توسط سیستم است، با این حال هر معامله‌ای که به صورت خودکار انجام می شود لزوما HFT نیست. در سال ۲۰۱۱، کمیسیون معاملات آتی کالا یا CFTC، ویژگی‌های اصلی HFT را این گونه برشمرد:

  • سیستم به‌طور خودکار معاملات را در کمتر از ۵ هزارم ثانیه انجام داده، کنسل کرده و یا تغییر می‌دهد.
  • برای خودکارسازی سیستم از برنامه‌های کامپیوتری و الگوریتم‌ها استفاده شده است و پیکربندی، جای‌گذاری، ارسال و درنهایت اجرای تک‌تک معاملات، توسط سیستم و بدون دخالت معامله‌گر صورت می‌گیرد.
  • توسط یک‌سری‌ از شرکت‌ها، سرویس‌هایی جهت دسترسی مستقیم به بازار و شبکه‌های مستقیم انتقال داده از بورس‌ برای این معامله‌گران، اختصاص پیدا کرده است تا از تأخیرهایی مانند قطعی اینترنت جلوگیری شود.
  • معامله‌های خرید یا فروش در مدت‌زمان بسیار کوتاهی باز و بسته می‌شوند.
  • گردش مالی در این نوع معامله بسیار بالاست و یا تعداد سفارشات روزانه نسبت به تعداد معاملات اجرا شده نیز زیاد است.
  • تعداد بالایی از سفارشات بلافاصله بعد از باز شدن یا چند میلی ثانیه بعد از آن، کنسل می‌شوند. در پایان روز معاملاتی، همه معاملات بسته می‌شوند.

تکامل معاملات از روش سنتی به معامله گری با فرکانس بالا HFT

معامله‌گران تکنیکالیست در ابتدا مخالف HFT بودند. تکنیکالیست‌های سابق به دنبال پیداکردن الگوهای تکرارشونده در نمودار قیمت بودند، اما معامله‌گران مدرن اکنون علاوه بر نمودار قیمت به رویداد‌های کنونی و شرایط بازار نیز دقت می‌کنند تا تصویر کاملی از حرکات احتمالی قیمت در آینده پیدا کنند. هنگامیکه تکنولوژی‌های معامله‌گری در مراحل آغازین خود بودند، و در عین حال استراتژی‌های معاملاتی، بسیار پیچیده‌تر از امروز بود، تحلیل تکنیکال در کانون توجهات بود. در آن زمان سرعت انتقال اطلاعات و سرعت تغییر قیمت‌ها بسیار کمتر از اکنون بود. با این‌حال امروزه روش‌ها و اندیکاتور‌های تکنیکال بخش مهمی از استراتژی‌های HFT هستند.

تحلیل بنیادی یا فاندامنتال از دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی رایج شد و معامله‌گران دریافتند که جریان‌های مالی آتی شرکت مانند سود‌های نقدی سالانه باعث تغییر قیمت سهام می‌شوند. در بازار سهام هنوز هم قیمت منطقی و عادلانه سهام بر اساس تخمین سود‌های آتی شرکت است، به این معنا که سرمایه‌گذاران مبتنی بر ارزش سهام معتقدند که ارزش منصفانه سهام یک شرکت، برابر با مجموع سودهای آتی شرکت تا زمان پابرجا بودن آن شرکت، به علاوه‌ میزان ارزش فعلی شرکت است.

در بازار فارکس، تحلیل‌گران اغلب بر روی الگو‌های اقتصاد کلان برای محاسبه‌ ارزش منصفانه‌ جفت‌ارز‌ها بر اساس اطلاعات شاخص‌های تورم، تراز تجاری کشور‌های مختلف، نرخ‌ بهره‌ بانک‌های مرکزی و دیگر شاخص‌های اقتصادی هستند. برای ساخت یک استراتژی HFT از برخی از جنبه‌های تحلیل بنیادی نیز استفاده می‌شود. برای مثال تاریخ و ساعت اعلام برخی از آمار و اخبار اقتصادی از قبل مشخص شده‌است تا اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری از این طریق فراهم گردد. بنابراین امروزه شرایط به گونه‌ای‌است که سیستم‌هایی بیشترین سود را کسب می کنند که بیشترین سرعت عمل را داشته‌باشند.

معامله گری با فرکانس بالا تا به امروز چه تغییراتی کرده است؟

در میان سال‌های ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۲ سود ناشی از HFT به یک‌چهارم میزان قبل کاهش پیداکرد و از ۵ میلیارد دلار به ۱.۲۵ میلیارد دلار رسید. وقتی نقدینگی بازار در سال ۲۰۱۶ کاهش پیداکرد، تعداد زیادی از شرکت‌های HFT بازار را ترک کردند. برای موفقیت یک سیستم معامله گری با فرکانس بالا، مولفه‌های بسیاری نظیر تولیدکننده‌ی سیگنال، الگوریتم‌های بهینه‌کننده‌ اجرای معامله، الگوریتم‌های مدیریت ریسک، الگوریتم‌های بهینه‌سازی پرتفولیو و موارد دیگری نیاز است. سیستم‌های HFT باید همه‌ کار‌ها، از انتخاب ابزار معاملاتی مناسب تا ‌اجرای معامله را بهتر و سریع از انجام دستی آن توسط معامله‌گر انجام دهند.

امروزه همه‌ی بازارها برای انجام معامله گری با فرکانس بالا مناسب نیستند و بر اساس تحقیق انجام شده توسط AITE GROUP، بازار سهام بیشتر هدف این نوع معامله‌گران است، که حدود ۵۰ درصد گردش مالی‌شان را شامل می‌شود. بعد از آن بازارهای آتی هستند، که ۴۰ درصد گردش مالی را شامل می‌شوند، این در حالی‌ است که بازارهای فارکس، آپشن و اوراق قرضه، مقدار بسیار کوچک‌تری از گردش مالی این بازارها را در بر می‌گیرند.

معاملات الگوریتمی بازدهی بسیار بالاتری نسبت به زمانی که یک شخص معاملات را انجام دهد، دارند و صندوق‌هایی که با این روش اداره می‌شوند ثابت کرده‌اند که در زمان‌های بحران بهتر عمل می‌کنند. بانک CREDIT SUISSE مقاله‌ای منتشر کرده است با عنوان نقش HFTها در اکوسیستم بازار‌های مالی مدرن و در آن توضیح داده است که چگونه HFTها شرایط را در دنیای مالی تغییر داده‌اند. بر اساس این مقاله، حجم معاملاتی که توسط معامله‌گران و موسسات سرمایه‌گذاری به صورت فعال (کوتاه‌مدت) و یا غیر فعال (بلند‌مدت) انجام می‌شود، طی دهه اخیر تقریباً ثابت باقی مانده است (روزانه بین ۳ تا ۴ میلیارد سهم). در همین مدت، مقدار کلی معاملات از بحران مسکن در سال ۲۰۰۸ تا کنون، بیشتر از ۲ برابر شده است و این به دلیل توسعه HFT است. فعالیت‌ الگوریتم‌های HFT، باعث دسترسی ساده‌تر افراد به بازارهای مالی و کاهش مدت‌زمان پیداشدن طرفین معامله شده است. توسعه‌ی HFTها همچنین بر مقدار اسپرد معاملات تاثیرگذار بوده‌است. اسپرد سهام کمپانی‌های بزرگ کم شده، در حالی‌که اسپرد در معامله کمپانی‌های با اندازه متوسط بیشتر شده‌است، که این نشان‌دهنده تقاضای معامله‌گران HFT برای سهام کمپانی‌های شناخته‌شده و با نقدینگی بالاست.

در چندسال گذشته سهام شرکت‌ها، چه بزرگ و چه کوچک، در طی یک روز معاملاتی دچار نوسانات بیشتری شده‌اند، در آغاز روز سهام شرکت‌های کوچک‌تر دارای تلاطم بالاتری هستند، زیرا زمان بیشتری نیاز است تا بازار به ارزش منصفانه لحظه‌‌ای این شرکت‌ها پی‌ببرد، در حالی‌که در پایان روز سهام این گونه شرکت‌ها نوسانات آرام‌تری را نسبت به شرکت‌های بزرگ تجربه می‌کنند. از سوی دیگر سهام شرکت‌های بزرگ در پایان روز فعالانه‌تر معامله می‌شوند و قیمت تمایل دارد به سرعت و به طور مدام درون یک بازه نوسان کند، هر دوی این پدیده‌ها به HFT مربوط می‌شود. به عنوان یک قاعده‌، استراتژی‌های معامله گری با فرکانس بالا با هدف کسب سود در نقاط ناکارآمد بازار و نه از تغییرات زیاد قیمت صورت می‌گیرد (بازار رنج). از کاربرد‌های دیگر آن‌‌، پایین‌آوردن نوسانات قیمت سهام کمپانی‌های بزرگ است که عموماً توسط HFTها معامله می‌شوند.

انواع استراتژی های معامله گری با فرکانس بالا

MARKET MAKING – بازارسازی

این استراتژی در واقع افزایش رقابت بین سرمایه‌گذاران و معامله‌گران و کاهش اسپرد دارایی‌های مختلف از طریق گذاشتن سفارش معاملاتی در دو سمت بازه حرکتی قیمت است. بنابراین در این استراتژی نواحی جدید پرسودتر هستند. به علاوه هر چه اسپرد‌ها بیشتر باشد، این استراتژی پر‌سود‌تر خواهدبود. در نتیجه وجود نقدینگی در این ابزار معاملاتی، اسپردها کم می‌شود و سرمایه‌گذاران جدیدی جذب این پلتفرم می‌شوند. در این نوع از استراتژی سود HFT، از تفاوت بین قیمت عرضه و تقاضا بدست می‌آید. نکته مهم دیگر این است که گاهی بازارسازها هزینه‌ اضافی، برای افزایش نقدینگی پلتفرم دریافت می‌کنند. در نتیجه خود این استراتژی گاهی حتی کمی ضررده نیز هست اما به لطف بازپرداخت هزینه‌های معاملات از طرف پلتفرم (کارگزار)‌، معامله‌گر می‌تواند کسب درآمد کند.

FRONT RUNNING – پیش رونده

این الگوریتم بر اساس بستن سریع معاملات به محض ورود معامله به سود، بنا شده است. عملکرد الگوریتم به ۲ بخش تقسیم می‌شود؛ بررسی همه‌ی موقعیت‌ها برای قراردادن یک سفارش و عمل بر اساس آن سفارش بعد از پردازش آن. در ابتدا همه‌ تقاضاهای سنگینی که بالاتر از قیمت وجود دارد، آنالیز می‌شوند و اگر سیستم چنین حجمی را پیدا کند ربات، معامله را در قیمت بالاتر فعال می‌کند. اگر سفارش تقاضای سنگین کنسل شود، آنگاه دستوری که توسط ربات داده شده نیز کنسل می‌شود و آنالیز ادامه پیدا می‌کند. اگر معامله جابجا شود (تقاضای سنگین)، ربات هم قیمت را با فاصله کم دنبال می‌کند، این استراتژی بر این اساس بناشده که قبل از انجام یک معامله بزرگ، قیمت چندین بار جهش می‌کند.

MOMENTUM IGNITION – روند هیجانی

این استراتژی توسط معامله‌گران استفاده می‌شود تا فعالان بازار را تحریک به انجام معاملات سریع کنند. در لحظه‌ حرکت سریع در بازار، اسپرد‌ها گسترده یا اصطلاحاً واید می‌شوند و فاصله بین نرخ عرضه و تقاضا افزایش می‌یابد و فرصت خوبی برای افزایش سودشان است. به عنوان مثال، قیمت درخواستی (Ask Price) 100 دلار و قیمت پیشنهادی (Bid Price) 100.01 دلار است. سپس قیمت درخواستی ۹۹ دلار می‌شود، در حالی‌که قیمت پیشنهادی به ۱۰۰ دلار تغییر می‌کند. بنابراین، قیمت پیشنهادی برابر با قیمت درخواست قبلی است و اجرای آخرین درخواست‌های باقی‌مانده به معامله‌گر اجازه‌می‌دهد تا سهام را در پایان به قیمت ۱۰۰ دلار بفروشد.

STATISTICAL ARBITRAGE – آربیتراژ آماری

آربیتراژ یک استراتژی برای بازار‌های بدون روند و خنثی است و از هرگونه اختلاف قیمتی در بازار سود می‌برد. این روش بر اساس اختلاف قیمت‌هایی که به دلیل انتشار اخباری تاثیر‌گذار بر بازار پدید می‌آیند، کسب سود می‌کند. قبل از انتشار اخبار مهم، الگوریتم HFT، قیمت و حجم‌های معامله در بورس‌های مختلف را دنبال می‌کند و به دنبال نوعی مغایرت در قیمت‌ها می‌گردد. معامله‌گر یک فرصت برای نشان‌دادن عکس‌العمل به حرکت قبل از انتشار خبر را در اختیار دارد. اساس این نوع از HFTها، پیدا کردن تفاوت قیمت در ابزار معاملاتی یکسان ولی در بازارهای مختلف است.

LATENCY ARBITRAGE – آربیتراژ تاخیری

این نوع HFT به لطف دریافت زودتر داده‌ها، روی ابزار معاملاتی کسب سود می‌کند. برای کسب این مزیت، معامله‌گران کامپیوترهای حاوی الگوریتم‌هایشان را تا حد ممکن نزدیک به سرور معاملاتی بورس، حتی گاهی در یک اتاق، قرار می‌دهند. ابزار‌های مالی روی پلتفرم‌های مختلف متصل هستند و نوسانات قیمت روی یک نماد، روی بقیه نماد‌ها نیز تاثیر می‌گذارد. در طول معامله، اطلاعات نمی‌توانند فوراً انتقال داده‌شوند، برای مثال برای انتقال این داده از نیویورک به شیکاگو که فاصله آن‌ها ۱۲۰۰ کیلومتر است، به ۵هزارم ثانیه زمان نیاز دارد. ربات‌ها در پلتفرم نیویورک با اندکی تاخیر‌ داده‌ها را دریافت می‌کنند. هدف آربیتراژ تأخیری، دریافت سریع اطلاعات و کسب سود از این طریق است. معامله‌گران HFT اطلاعات مهم را چند هزارم ثانیه زودتر از باقی بازیگران بازار دریافت می‌کنند.

LIQUIDITY DETECTION – تشخیص نقدینگی

این استراتژی با استفاده از ربات‌ها، به دنبال شناسایی سفارشات با حجم بزرگ و سفارش‌هایی که از چشم پلتفرم‌های نرمال و سیستم‌های خودکار پنهان مانده است، می‌گردد. این ربات‌ها سفارشات کوچک را در بازار می‌فروشند و زمان‌بندی اجرای آن را دنبال می‌کنند تا تصمیم بگیرند که چه زمانی سفارش‌های بزرگ قرار است معامله شوند.

TAPE READING – نوار خوانی

این استراتژی همه رخداد‌ها در بازار سهام مانند حجم و فهرست قیمت‌ها را دنبال می‌کند و این به جمع‌آوری مقدار زیادی اطلاعات مهم کمک می‌کند. زیر نظر گرفتن همه اطلاعات (درباره سهامی بخصوص) و همه‌ رخداد‌های مهم مانند اخبار کمپانی، گزارشات مالی و داده های اقتصاد کلان به شناسایی بی قاعدگی‌هایی در حجم و قیمت معاملات کمک می کند. در پایان آنالیز اطلاعات جمع‌آوری شده به ربات‌های HFT اجازه می‌دهد که الگوهایی را قبل از انتشار خبر پیدا کنند.

چه کسانی از HFT استفاده می‌کنند؟
  1. معامله‌گران مستقل از شرکت‌ها
  2. بروکرها
  3. صندوق‌های پوشش ریسک (Hedge Found)
  4. بانک‌های سرمایه گذاری و بانک‌های بزرگ

این امکانات برای یک معامله‌گر معمولی فراهم نیست، بنابراین خیلی‌ها معتقدند که معامله گری با فرکانس بالا پیدایش یک انحصارطلبی در بازار سهام است که نیاز به موقعیت خاص و ارتباطات خاص دارد. اما چرا تنها این ۴ گروه از HFT استفاده می‌کنند؟

  • نیاز به قدرت پردازش بالا دارد.
  • ساختارها احتیاج به بهینه‌سازی دارند ‌و تجهیزات HFT می‌بایست در نزدیکی گره‌های مبادلاتی که بر اساس پروتکل‌های FIX/FAST کار می‌کنند، نصب شوند.
  • برنامه‌نویسی سطح بالایی بر اساس زبان‌هایی مانند ++C، جاوا، پایتون و غیره در آن استفاده شده است.
  • مستلزم سرمایه‌گذاری‌های بزرگ است.

 

 

 

 

=== لینک های مهم ===

 
معرفی بروکر آمارکتس و نحوه ثبت نام در آن
-----
آموزش نصب و استفاده از متاتریدر 4
-----
معرفی پراپ تریندیگ و تامین سرمایه جهت ترید
-----
معرفی سیستم معاملاتی توربو و چرای استفاده از آن!!

برنامه ریزی مالیات بر درآمد

    نمایش سرویس